• وبلاگ : شبهاي پيشاور
  • يادداشت : بسم الله الرحمن الرحيم
  • نظرات : 3 خصوصي ، 38 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    حرمله در دام افتاد.
    مختار_ نا نجيب بگو بدانم در کربلا چه کردي؟
    _ اگر بگويم در امانم؟
    _نه
    _ پس ميگويم تا دلت بسوزد. در کربلا سه نوع تير داشتم همه سمي.
    تير معمولي را به پيشاني حسين زدم تير دو شاخه در چشم علمدار. عصر شده بود.
    ششماهه روي دست حسين(ع) حسن ميگفت اي که دين نداريد و آزاده نيستيد. اين طفل ششماهه است جان ندارد.آبش دهيد و به من بازش گردانيد.
    در لشگر ولوله شد. ابن سعد گفت چرا کاري نميکني؟گفتم پدر را بزنم يا پسر را؟ گفت مگر گلوي نازک ششماهه را نميبيني...
    اَللّهُمَّ اِنَّ هذا يَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ بَنُو اُمَيَّةَ وَابْنُ آكِلَةِ

    الاَْكبادِ اللَّعينُ ابْنُ اللَّعينِ عَلى لِسانِكَ وَلِسانِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ